خواستی دیگه نباشی،آفرین...چه با اراده!لعنت به دبستان که تو از درسهایش،فقط تصمیم کبری رو آموختی...
دیگه دلم برای تو تنگ نمیشه
از این به بعد دیگه دلم بیخودی دلتنگ نمیشه
غروری که به خاطرت گم شده پیدا میکنم
منم مثه خودت میشمء میشم یه آدم آهنی
تا نتونی هر جوری که خواستی باهام حرف بزنی
از این به بعد میخوام برام مسخره باشه گریه هات
یه جور میخوام عوض بشم این روزامون یادت نیاد
بهت کنایه میزنم وقتی تو فکر موندنی
رو قلبت حک کن عزیزم شکستنی سوزوندنی
از این به بعد منم دلم واسه خودم دلواپسه
از این همه شادی وغم سهمی به تو نمیرسه
حالا ببین تمام حرفاتو تلافی میکنم
آتیش توی رویایی که داری می بافی میکنم
دیگه تموم بچگیم از این به بعد بزرگ میشم
بره بودم نفهمیدی ببین چه جوری گرگ میشم
دختر است دیگر...گاهی دلش میخواهد بهانه های الکی بگیرد...به هوای آغوش تو...شانه های تو...که بعد،تو...آرام... خیلی آرام در گوشش زمزمه کنی:عزیزکم من عاشقتم!!